برگ برگ رمانم
بدون ممیزی
اتاق را از آفتاب سوزان پنجره نگاه می دارد
اتاق را از آفتاب سوزان پنجره نگاه می دارد
وُرد وُرد شعرهایم
دیگر ریکاوری نشدند
مرده شور نصب ویندوز
فرمت
ویروس...
نقاشی هایم را
به پرواز در می آورم
مهمان کوچولوی خانه مان
به موشک کاغذی خیلی علاقه دارد!
"سه تار" می زنم
به دومی نرسیده
خیالم را اذان باطل می کند
اسم تمام فیلم نامه هایم را "اسماعیل" گذاشته ام
چاقو ندارم
خفه شان می کنم!
نماز
روزه
قرآن
زیر قیمت بازار
به جا آورده می شود!
همین!
علی علی...