پس از تشتت مرجعیت در نیمقرن اخیر و فربگی سازمانی حوزات علمیه، اکنون این «رسانهها» هستند که روابط صنفی روحانیت را تحت تأثیر قرار دادهاند. جای تعجب و شاید تأسف است که با فروپاشیدگی نظام «استاد-شاگردی»، دیگر اهدافی همچون «تحولخواهی» نه نیازی به استمزاج از مرجعیت دارد و نه همراهی با مدیریت سازمانی حوزهها را میطلبد. کانون قدرت در حوزههای علمیه در حال تغییر است و روزبهروز نقش تصمیمسازان ِصاحب رسانه بر تصمیمگیرندگان صاحب کرسی و مناصب مدیریتی غلبه پیدا میکند. در آیندهای نه چندان دور، بیش از آنکه عناوین علمی و یا مدیریتی کارگر باشد، رسانههای جمعی –به خصوص فضای مجازی- در مدیریت افکار حوزویان ایفای نقش خواهند کرد.
البته تودهی طلاب و فضلا از نظام اجتماعی سنتی خود منقطع نشدهاند، اما نمونههایی همچون «جریان تحولخواه موسسه فقاهت» که علیرغم مخالفت شورای عالی حوزه و برخی مراجع با این جریان، همچنان بخشی از طلاب را با خود همراه ساخته، نشان دهنده آن است که نقش مرجعیت و اساتید و سازمان حوزه در اقناع طلبهها نسبت به سیاستهای کلان مدیریتی کاهش پیدا کرده است. همین تحلیل است که به جریان مزبور جسارت میدهد طلاب را به «اعتصاب علمی» دعوت کند و با زبان صریح و بیپرده آنان را به تمرد از قوانین حاکم فرخواند.
نمونه دیگر، حاشیههای دیدار طلاب حوزه علمیه تهران با رهبر معظم انقلاب است. یکی از روحانیون تهرانی که متن سخرانی وی برای ایراد در محضر رهبرانقلاب مورد تأیید واقع نشد، با انتشار مطالب خود اصل دیدار را به حاشیه کشاند و تمام رسانههای داخلی و خارجی را به مسأله کانالیزه شدن یا نشدن سخنرانان بیت مشغول ساخت. این رویداد نشان داد که اولا حوزه در تربیت طلاب خود، توجهی به نهادینهسازی فرهنگ نقد و گفتگو نداشته و ثانیا توجه لازم را در پیشبینی دقیق از بازخورد تصمیمات خود در فضای رسانه به کار نبسته است.
مدیران حوزه همچنان به این نکته التفات ندارند که عدم به رسمیت شناختن تریبون رسمی «نقد» در حوزه علمیه منتقدان را به سمت تریبونهای غیررسمی اما مستقل و آزاد همچون فضای مجازی سوق میدهد. بستری که مدیریت آن از دست متولیان امر خارج است اما باید عوارض آن را متحمل شوند. اعزه در حالی به لحن تند و گزنده منتقدان اعتراض دارند که در سالهای اخیر هیچ تلاشی در راستای تبیین و ترویج فرهنگ صحیح نقد در میان طلاب نداشتهاند. لذا مسأله نقد در میان حوزویان همیشه به شکل طغیان و تمرد ظهور و بروز داشته و بعضا با برخوردهای سخت مدیریتی نیز مواجه شده است.
آقای اعرافی اگر نخواهد با فشارهای سازمانی دهان منتقدان را بسته نگه دارد و به رویکرد سابق حوزه ادامه دهد، باید فکری به حال کانونهای قدرت نوظهور و تصمیمساز در فضای مجازی کند. نقد درونی و بیرونی حوزه و روحانیت، پیش از آنکه از سوی روشنفکران، دانشگاهیان و رسانههای داخلی و حتی معاند طرح و پیگیری شود، باید دارای یک کرسی مورد حمایت در حوزههای علمیه باشد. در غیر اینصورت کافیست مدلهای «تحولخواه متمرد» در گوشه و کنار شبکههای اجتماعی گسترش یابند تا حوزه برای مقابله با چنین جریانهایی با چالشهای جدی مواجه شود.
* منتشر شده در کانال تلگرامی سرائر، مورخ 10/06/1396