دهخدا در لغتنامهاش «اکسیر» را چنین معنا کرده که: « جوهر گدازنده و آمیزنده و کامل کننده که ماهیت جسم را تغییر دهد یعنی جیوه را نقره و مس را طلا کند و چنین جوهری وجود خارجی ندارد و فرض محض است .»(واژهیاب) و متأسفانه متضادی برای این واژه نیاورده است که اگر بخواهیم برایش متضادی بتراشیم، شاید واژه «اُکسید» به معنای «زنگار» بد نباشد. اتفاقی که در برنامه تلویزیونی «اکسیر»با اجرای فرزاد حسنی افتاد و واکنش بسیاری را در فضای مجازی به دنبال داشت، بیانگر آن است که تلویزیون ما در فضای اجتماعی بیشتر به صورت اکسیدان عمل میکند تا اکسیری برای تحولهای عمیق فرهنگی. این مسأله بیش از آنکه متوجه شخص مجری (فرزاد حسنی) باشد، ناشی از ضعف تئوری و مدیریتی حوزه رسانه است.
اما چرا تلویزیون دچار چنین آسیبهایی میشود؟ بقاء و حیات تلویزیون وابسته به جذابیتهای متنوع فرمی است که این نیاز در رسانههای دنیا، مبتنی بر سوپراستاریسم (ستارهگرایی)، هنجاریشکنیهای حداکثری و سرگرمیهای زرد تأمین میشود. تا آنجا که کارشناسان حوزه ارتباطات و رسانه در غرب معتقدند که این مولفهها از فرم تلویزیون قابل تفکیک نیست و حتی محتوای دینی نیز نمیتواند آن را سمت و سو دهد و در نتیجه، جامعهی تربیتیافته به واسطه تلویزیون بیش از آنکه اهل تفکر و تعمق باشد، جامعهای حماقتزده خواهد بود. اما از آنجا که «فرهنگ مخاطب» تأثیری زیادی در بازتعریف «جذابیت» دارد، چنین تحلیلی در جامعه مذهبی ایران تأملپذیر است. به خصوص آنکه تجربههای منحصر به فرد ایرانیان در بهرهوری سالم از تلویزیون این نظریه را تقویت مینماید که بومیسازی این رسانه، میتواند نقش اکسیری آن را در اعتلای فرهنگی روشن نماید.
نکته دیگر آنکه تقلید از شومنهای شبکههای زرد ماهوارهای ، حکایت از نوعی خودباختگی رسانهای در بدنه مدیران، تهیهکنندگان و مجریان رسانه ملی دارد. گویی هنوز مخاطب فرهیخته و معتقد ایرانی به رسمیت شناخته نشده که باید شاهد چنین الگوهای نامطلوب غیربومی در فرم و محتوا باشد. اینکه ما به چی؟ و چگونه؟ و تا چه اندازه؟ و برای چه؟ بخندیم و سرگرم شویم، سوالی است که باید با رویکرد ملی و دینی به آن پاسخ گفت در حالی که امروزه این دغدغه با تقلید از مدلهای وارداتی و هنجارشکنانه پاسخ داده می شود. البته اینکه جامعه ایرانی به چنین برخوردهایی واکنش نشان میدهد، جای بسی امیدواری است، اما تداوم این رویکرد منجر به استحاله فرهنگی مخاطبان میشود که در آن صورت تلویزیون به همان «اکسید»ی بدل خواهد شد که منتقدان غرب آن را زنگار و تحمیقکننده جامعه میدانند.
یا علی مدد...