چرا اهمیت جشنواره عمار از سینما بیشتر است؟
دوم: محیط فرهنگی عمار ارتباطی با سینما ندارد. (یعنی تا کنون که نداشته است). مدیریت این مجموعه با ورود حداکثری اقشار مردمی صورت میپذیرد. از نویسنده و کارگردان تا شاخههای توزیع و اکران، همه به نوعی تکلیفمدارانه ایفای نقش میکنند. به همین جهت است که محاسبات مالی کمرنگتر میشوند. از آنجا که بستر اکران در اماکن عمومی-مذهبی طراحی شده و پرده نمایش میان مردم آویخته میشود، عمار چارهای جز فهم دقیق «مردم» و تولید برای مردم ندارد. کارگردانی که در این پروسه قرار میگیرد نیز ناچار است به زبان مردم سخن بگوید و از ادبیات گنگ سینمایی دست بکشد. لذا کارگردان عمار هر اندازه که در میان مردم دیده میشود میان اهالی سینما دیده نمیشود و بلکه مورد تمسخر قرار میگیرد. شهرت نادرست عمار به ساخت تولیدات شعارزده در واقع تحلیل دیگری از همراهی صحیح آثار این جشنواره با مردم است. آفتی که عمار را تهدید میکند، تأثیرپذیری بدنه حرفهای آن نسبت به این جوسازیهاست. طبیعتا اگر سیاستهای فنی تولیدات عمار به سمت سینمای امروز ایران سوق پیدا کند کارایی منحصر به فرد این مجموعه خدشهدار خواهد شد. البته ارتقاء کیفیت هنری آثار این جشنواره لازم و ضروری است اما این ارتقاء باید در ارتباط با مخاطب مردمی خود «بازتعریف» شود.
یا علی مدد...