سیدیاسر

اینجا همه مخاطب خاص هستند.
حتی شما دوست عزیز!
*سیدیاسر تقوی

چرا اهمیت جشنواره عمار از سینما بیشتر است؟

دوم: محیط فرهنگی عمار ارتباطی با سینما ندارد. (یعنی تا کنون که نداشته است). مدیریت این مجموعه با ورود حداکثری اقشار مردمی صورت میپذیرد. از نویسنده و کارگردان تا شاخه‌های توزیع و اکران، همه به نوعی تکلیف‌مدارانه ایفای نقش می‌کنند. به همین جهت است که محاسبات مالی کمر‌نگ‌تر می‌شوند. از آنجا که بستر اکران در اماکن عمومی-مذهبی طراحی شده و پرده نمایش میان مردم آویخته می‌شود، عمار چاره‌ای جز فهم دقیق «مردم» و تولید برای مردم ندارد. کارگردانی که در این پروسه قرار می‌گیرد نیز ناچار است به زبان مردم سخن بگوید و از ادبیات گنگ سینمایی دست بکشد. لذا کارگردان عمار هر اندازه که در میان مردم دیده می‌شود میان اهالی سینما دیده نمی‌شود و بلکه مورد تمسخر قرار می‌گیرد. شهرت نادرست عمار به ساخت تولیدات شعارزده در واقع تحلیل دیگری از همراهی صحیح آثار این جشنواره با مردم است. آفتی که عمار را تهدید می‌کند، تأثیرپذیری بدنه حرفه‌ای آن نسبت به این جوسازی‌هاست. طبیعتا اگر سیاست‌های فنی تولیدات عمار به سمت سینمای امروز ایران سوق پیدا کند کارایی منحصر به فرد این مجموعه خدشه‌دار خواهد شد. البته ارتقاء کیفیت هنری آثار این جشنواره لازم و ضروری است اما این ارتقاء باید در ارتباط با مخاطب مردمی خود «بازتعریف» شود.


یا علی مدد...

سید یاسر

چرا اهمیت جشنواره عمار بیشتر از سینماست؟

اول: «اکران» در فرهنگ سینمایی به معنای نمایش فیلم است. آن هم در سالن‌های تاریک تعبیه شده که برای تماشای آن مبلغی دریافت میشود. در کشور ما بیش از هزار شهر سینما ندارند و تنها 64 شهر از امکان اکران فیلم برخورد هستند. به لحاظ جمعیتی، با در نظر گرفتن آمار روستاها، بیش از نیمی از ایرانیان دسترسی به سالن‌های سینما ندارند. مرکز آمار تعداد سینماهای فعال کشور در سال 1393 را 193 سالن اعلام کرده است که این تعداد نیز نسبت به سال قبل خود 9 درصد کاهش یافته است. آمار فروش فیلم در شهرهای دارای سینما هم از استقبال زیر هشت درصد حکایت دارد (البته این با در نظر گرفتن فیلم پرفروشی همچون فروشنده در بین جمعیت شهری دارای سینماست) اما جشنواره عمار با با تغییر مدل اکران فیلم و انتقال آن به اماکن عمومی-مذهبی همچون مساجد، پایگاه‌‌های بسیج، حسینه‌ها، دانشگاه‌ها و مدارس و... آثار خود را در اختیار دورترین مخاطبان خود در شهرها و روستاها قرار می‌دهد. عمار در سطح کشور فقط 150 مرکز توزیع رسمی فیلم دارد که هر کدام تعداد قابل توجهی از اماکن عمومی منطقه را تحت پوشش قرار می‌دهند. علاوه بر اکران داخلی، آثار عمار در برخی از کشورهای منطقه نظیر سوریه، عراق و... و حتی بعضی از شهرهای اروپایی مانند لندن اکران می‌شود. هر چند که تعریف متفاوت عمار از سینما، صنعت سینما را دچار دگرگونی‌های بنیادین کرده و نهاد‌های حاکمیتی را بیش از پیش وارد میدان کرده است، اما در هر صورت ظرفیت این ساختار (مردمی- حاکمیتی) نسبت به سینما قابل توجه است

یا علی مدد...

سید یاسر

لیستی از آثار شاخص در تاریخ ادبیات داستانی ایران (تا دهه پنجاه) تهیه شده که جهت استفاده تقدیم میدارم

دانلود PDF

سید یاسر

گاه خیال می‌کنم، خدا می‌توانست صرفا «کتاب» نازل کند. و بعد به طرقی ما را قانع به تبعیت نماید. طوری که نیاز به نبی و رسول نباشد. اما بشری همچون مرا مبعوث می‌سازد تا تجسم کتابش باشد. بعثت هم به راحتی اتفاق نمی‌افتد. چهل سال باید بگذرد تا «محمد»، «امین مردم» شود. وقتی هم مبعوث می‌شود، رنج‌هایش مضاعف می‌گردد. آنگاه دیگر هم «امین» است و هم «سنگ صبور». چه در شعب ابی‌طالب، چه در حکومت مدینه!

اما ما طلبه را از مردمش جدا می‌کنیم و پس از خروارها علم لاینفع که در مغزش فرو کردیم، او را پای فضای مجازی، یا دوربین تلویزیون و یا... می‌نشانیم تا پیام دین را جذاب‌تر ابلاغ کند. گویا مشکل دین خدا تا کنون، انتقال پیام دین بوده است و لاغیر! در این رسانه‌زدگی، طلبه حتی نیاز به بعثت درونی هم ندارد؛ چه برسد به مقبولیت اجتماعی. فقط کافی است که در رقابت رسانه‌ها بیشتر دلبری کند...

گاه خیال می‌کنم، در انتقال پیام دین، «انسان ِپیامبر» موضوعیت دارد! خیال می‌کنم...

پ ن: رطب خورده منع رطب کردیم!

سید یاسر

امروز بنا به رویه معمول هر هفته گپ‌وگفت‌مان با صادق به‌راه بود. به اصرار من در کافه. تا دفعه بعد به اصرار او در گلزار شهدا. گاهی وقت‌ها ویرش می‌گیرد و به کافه‌ رفت‌مان گیر می‌دهد. طوری هم پای حرم و گلزار شهدا را وسط می‌کشد که انگار او کبوتر حرم است و ما قناری کافه. والا. نزدیک کافه که شدیم شیخ جوانی تنها از کافه درآمد. یاد آمد اینجا قم است. با کافه‌های التقاطی. شاید‌ هم با طلبه‌های التقاطی. رفتیم تو. پشت آن میز چهارنفره. کنج. کنار پنجره قدّی دودی شده. صادق ‌گفت اینجا ننشینیم. می‌شویم گاو پیشانی سفید. از پشت پنجره‌ پیداییم. روی صندلی کناری که با پنجره فاصله داشت ولو شدم. حتم اگر زیربار نمی‌رفتم باید کلی استدلال و برهان و فلسفه‌ در باب حدود و صغور حضور در کافه و یا آسیب‌شناسی کنارپنجره‌نشینی‌کافه‌جات می‌شنیدم. البته اهل لفاظی نبوده و نیست. ولی وقتی بخواهد درباره چیزی حرف بزند انگار دارد از پایان‌نامه دکتری‌اش دفاع می‌کند! نشستیم. دلمان قهوه ترک می‌خواست. به تشخیص او اسراف بود. جیب من هم به تشخیصش احترام می‌گذاشت. ولو به اندازه ذخیره 2 هزارتومان بیشتر. بنا شد چای بخوریم. می‌گفت لیوان گل و گشاد چای به صرفه‌تر از فنجان نیم‌مثقالی قهوه‌ترک است. تازه ارزان‌ترم هست. یهو گفت: «من چیزی نمی‌خورم... بنا بود هر کی دنگ خودش را حساب کند... من چیزی نمی‌خورم» یعنی می‌خواست بگوید اوضاع و احوال جیبم روبراه نیست. یا اصلا اسراف است که 4-5 هزارتومان بابت این قرطی‌بازی‌ها بدهم. یا اینکه به اذعان خودش با این پول می‌توان فلان مجله را خرید. خلاصه مشتی اراجیف سرهم کرد. آخرش به اصرار من چای تحمیلی را پذیرفت. البته به حساب من. که البته‌تر در این فکر بود که همین چای چهارهزارتومانی را طوری جبران کند که زیر دین من نماید. مثل همیشه من شروع کردم. درباره ژورنالیسم حوزوی. راه‌اندازی یک نشریه چالش‌برانگیز. و... 

سید یاسر

...پستچی که نامه‌ات را رساند، خانه نبودم. رفته بودم جهت خرید مرغ. نرخ‌ها بالا رفته بود، علی الحساب تخمش را خریدم. به عیال هم گفتم ضیافت‌ش را با شیب ملایم‌تری برگزار کند. به خصوص آنکه مهمان باجناق است و مرغ برایش اسراف! به منزل که وارد شدم، عیال نامه‌ات را داد. سرگشاده بود. طبق معمول مجید خواسته مشقِ خواندن کند. افتاده به جان نامه و زیر الفاظ نامأنوسش را خط کشیده. پدر سوخته دارد بزرگ می‌شود. باید فکری به حال مهار افسارش کنم. دیشب رفته است مسجد شیخ جعفر. توی گوشش خوانده که برو آخوند شو. دور از جان شیخ، غلط کرده. من از آنهاش نیستم این پسرک را رها کنم تا مشق «علم بهتر است از ثروت» کند. با این چرندیات، کباب مرغ می‌افتد دست والی ورامین و تخمش دست ما! به مجید سپردم که به شیخ جعفر بگوید در مملکتی که ملت برای «گندم ری» و «شیشلیک وارمین» زاد و ولد می‌کنند، دست نجنبانی باید کنار نمکزار حاج سلطان قم چادر بزنی...


یا علی مدد...

سید یاسر

گرفتاری امامِ ما
خال لب "تو" بود و
گرفتاری ما
خال لب بقیه...
شرک از این بالاتر؟


یا علی مدد...

سید یاسر

خدا را سپاس
که شریعت خود را
بر انبیاء نازل فرمود؛
نه فلاسفه!


یا علی مدد...

سید یاسر

وقتی خونی بر زمین می‌ریزد، می‌پرسند: «بأی ذنب؟» و هر چه قدر پاسخ این سوال ظرفیت ایدئولوژیک داشته باشد، گستره بیشتری از بازماندگان را به خود درگیر می‌سازد. غرض آنکه جبهه سوریه پای بخشی از جامعه افغانستان را بیش از پیش به انقلاب گشوده است. اگر دیروز، افاغنه دلاور در قالب «تیپ ابوذر» مقابل حزب بعث، کنار بچه‌های ما جنگیدند و مظلومانه به شهادت رسیدند، امروز لشکر فاطمیون در نوک پیکانِ پیکار علیه تکفیری‌ها جانانه می‌جنگد تا سهم خود را در مقاومت اسلامی پررنگ‌تر سازد. خون این شهدا پایگاه اجتماعی گفتمان مقاومت را در جامعه افغانستان تقویت خواهد کرد و باید منتظر ماند و دید که چگونه بازماندگان مؤمنِ جهان‌وطنِ انقلابی شهدای افغانی، نسل جدیدی را به خونخواهی مستضعفین تربیت کرده و بر سر مستکبران آوار خواهد نمود. اما از عجائب و اعجاز عصر خمینی همین بس، در دورانی که دولت اعتدال تمام تلاشش را برای «انقلاب‌زدایی» از هویت ایرانی-اسلامی به کار بسته، گفتمان انقلاب اسلامی در سوریه به افغانستان، لبنان، عراق، و حتی روسیه... صادر می‌شود و چه خوش گفت آن بزرگ‌مرد که «راه حفظ انقلاب، صدور انقلاب است»



یا علی مدد...

سید یاسر

چندی پیش در همایش «روحانی و سینما» کتابی به برخی مدعوین اهدا شد که پیشنهادش در ایام ولادت با سعادت حضرت مولا، سید الشهدا (علیه‌السلام) و نیز نمایشگاه کتاب موجب لطف و برکت خواهد بود. ان‌شاءالله. کتاب «روایت گل سرخ» برگزیده‌ای از حکایات امام حسین (علیه‌السلام) در متون کهن فارسی است که توفیق جمع‌آوری‌اش نصیب مهدی الماسی شده و افتخار انتشار آن نیز به نشر سوره مهر تعلق پیدا کرده است. نویسنده بیش از 130 عنوان کتاب از متون کهن فارسی از قرن چهارم تا دوران قاجار (اعم از کتب تاریخی، ادبی، عرفانی و تفسیری و...) که شامل حدود 240 مجلد شده را مورد بررسی قرار داده و از میان هزاران حکایت استخراج شده، بر اساس شاخصه‌های ادبی، اخلاقی، اجتماعی و تاریخی و... دست به گزینش زده که حاصل آن جمع‌آوری 266 حکایت تحت 51 عنوان کتاب شده است. البته نویسنده اشاره دارد که صحت اسنادی مطالب به جهاتی لحاظ نشده که دقت بیشتر مطالعه‌کننده را می‌طلبد. در هر صورت این کتاب فضای سالم و ارزشمندی از متون کهن فارسی در اختیار مخاطب می‌گذارد که علاوه بر بهر‌ه‌وری از ساختار غنی ادبیات فارسی، اعتلای علمی و اعتقادی وی را نیز در پی‌خواهد داشت. قیمت پشت جلد کتاب 16000 تومان است که با تخفیف نمایشگاه می‌توانید با قیمت‌ مناسب‌تری تهیه کنید. 


یا علی مدد...

سید یاسر